خط دوم پررنگ

حمد شفا میخوانم برای توی هرگز نیامده

در سکوت مطلق خانه گوشه ای دنج می نشینم و به تصمیم تازه ام فکر میکنم و لبخندی بر لبم جان میگیرد, با فکر شیرین تصمیم تازه دستم را روی دلم میگذارم و شروع میکنم این قدم تازه را, میدانی تصمیم گرفته ام هرروز برای تو, برای آمدنت به قول "محیا" مهربانترین مادر منتظر "حمد شفا " بخوانم.  حمد شفا, میگویند معجزه میکند و من مدتهاست منتظر معجزه ای از سوی مهربان پروردگارم نشسته ام معجزه ای به نام تو, به نام عشق, به نام تولدی دوباره.  دستم را روی دلم میگذارم و برای توی هرگز نیامده میخوانم "  بسم الله الرحمن الرحیم ,الحمدلله رب العالمین ,الرحمن الرحیم,مالک یوم الدین,ایاک نعبد و ایاک نستعین,اهدنا صراط المست...
1 خرداد 1393

لالا لالا بخواب ای حسرت 24 ماهه

سلام نازنین مادر, دوباره من آمدم با دلی لبریز از حسرت نداشتنت, این ماه هم نیامدی و بر روی انتظارم خط قرمز نکشیدی,این بار هم بی بی چک یک خطه با خطی پررنگ دهن کجی میکند به دل بیقرار و منتظرم, تو باز هم نیامدی و انتظار تو را داشتن و در آغوش فشردنت دوساله شد و من نمیدانم چگونه باید تاب بیاورم این روزهای سخت و طاقت فرسای بی تو بودن را, دلم میخواهد بروم از اینجا, از این خانه, از این شهر, از این شلوغی فرار کنم . به جایی بروم که کسی نباشد, فقط من باشم و خدای من ... جایی که هیچ چشمی مرا نبیند و هیچ گوشی نشنود صدایم را تا من با خیالی راحت و آرام بدون ترس از اینکه مبادا خانه ی همسایه صدایم را بشنود رها کنم این بغض خفته در گلو را و فریاد بزنم درد و...
20 ارديبهشت 1393

روز مادر

روز مادر که میشود به جای شادی غصه ها هجوم می آورند بسوی من و چنگ میزنند دل بیقرار مرا, روز مادر میرسد و آغوش من همچنان پراست از حسرت جای خالی تو نازنینم  غم و غصه هجوم می آورند اما من روی خوش بهشان نشان نمیدهم و آنها را از خود دور میکنم و چراغ امید را در دلم روشن میکنم که مبادا زشتی غصه ها چمبره بزند بردلم  به اشک اجازه ی باریدن میدهم و دلم را میسپارم به بهترین مادرعالم هستی و از ام الائمه طلب کمک میکنم. میدانم که بانوی خوبیها حواسش به دل بیتاب و بیقرار من, به آغوش خالی ولی پر از حسرت من نیز هست. میدانم که دارد میبیند آرزوی مادری ام را, میدانم که خیلی زود دستم را خواهدگرفت و یکی از فرشته های زیبای خدارا برایم هدیه می آو...
1 ارديبهشت 1393

تولد 30 سالگی

قرار بود شمع 30 سالگی من و یک سالگی تو با هم خاموش شود, قرار بود تو در اغوش من باشی و باهم با یک دنیا ارزوی زیبا شمع 301 تولدمان را فوت کنیم اما تو پشت پا زدی بر تمام قول و قرارهایمان و به دعوت من برای زمینی شدن "نه" گفتی و خط کشیدی برروی تمام رویاهایی که برای با تو بودن  بافته بودم و حالا شمع 30 سالگی را با حسرت نبودن تو خاموش میکنم و ارام بر زبان می آورم که نازنین مادر کاش همان روز اول که تو را خواستم می آمدی و امروز روز تولد مادر و فرزندی بود و یقینا اگر میشد امروز زیباترین روز خدا بود برای خانواده ی 3 نفری ما, اما افسوس که نشد که نشد که نشد  ...
25 فروردين 1393

دیشب دوباره دیدمت

مریم چقدر زیبا سروده ای" دیشب دوباره دیدمت اما خیال بود     تو درکنار من بنشینی؟.... محال بود" این روزها عجیب درک میکنم معنا و مفهوم این شعر مریم را ,دیشب دوباره درخواب تو را دیدم که ارام چون فرشته ای زیبا در آغوش من آرمیده بودی.  نازنینم تو که قصدآمدن نداری, در خواب من به دنبال چه میگردی؟ چرا می آیی و آشفتگیهایم را بیشتر میکنی؟ ببین, من دارم تمام تلاشم را میکنم تا آرام کنم این دل بیقرار را, اما تو یهو میپری وسط خوابم و دلبری میکنی برای این دل بیتاب و بیدار که میشوم باید اجازه دهم به باریدن چشمها تا شاید اشکهای داغ روان روی گونه ها اندکی تسلی دهد دردهای دل بیقرار را نکن با دلم این کار را مادر به قربانت, این دل خسته...
24 فروردين 1393

دستی پر از دعا

سلام نازنین مادر, دوباره دلم برای طلب تو به میهمانی خدا آمده, دوباره کوله بار پر از گناهم را بر دوش گرفته ام و با قلبی پر از امید و لبریز از دعای خواستنت به درگاه خدا آمده ام تا العفو العفو بخوانم و تو را از خود خود خدا طلب کنم. آمده ام التماس کنم تا تاوان گناهان زیادم را با نداشتن تو پس ندهم, آمده ام بگویم خدایا من حقیرم, خطاکارم, میدانم خدا, میدانم. تو که بزرگی تو که ارحم الراحمینی مرا اینگونه مجازات نکن, خدایا به سوی درگاه تو دست نیاز دراز کرده ام و امید دارم به لطف و رحمتت, خدای مهربونم میدانم روسیاه تر از آنم که مرا اجابت کنی, خدایا وقت شنیدن صدای عاجزانه ام مرا نبین, بدیهایم را نبین, واسطه هایی را که برای وساطت فرستاده ام آنها را...
17 فروردين 1393

دلگیــــــــــــــرم

نازنینم دلگیرم, دلگیر از بهترین دوستی که حتی به اندازه ی گفتن "خداحافظ من رفتم" هم برایم وقت نداشت. نمیدانم شاید نبودن من هم برگی باشد از تحولات اخیر زندگیش.  او رفت و اینگونه رفتنش بر دل من زخمی به یادگار گذاشت که تا ابد در خاطرم خواهد ماند تا ابد. خداحافظ دوست نازنینم, همدم روزهای تلخ و شیرین زندگیم, هرکجا هستی شاد باش که شاد زیستنت آرزوی همیشگی من است. خداحافظ ای خوب, ای مهربان.... ...
17 فروردين 1393