خط دوم پررنگ

نشد که بیایی ...

نشد که بیایی, نشدکه با خط دوم آمدنت روی حسرتم خط قرمز بکشم, نشد که خانه ام را قهقه ی مستانه ام پرکند, نشدکه قرآنم را به شکرانه ی حضورنازنینت ختم کنم, نشد که نشد... نازنین مادر, بازهم قسمت نبود, قسمت نبود که تورا داشته باشم, قسمت نبود انتظارم پایان یابد, بازهم قسمت من و تو نرسیدن بود. تونیامدی و من برای این نیامدنت, بیتابی نمیکنم, بی قراری نمیکنم] ضجه نمیزنم, فقط صبرمیکنم و خدایم راصدا میزنم, خدایا................... میدانم که هرچه از دوست رسد نکوست,میدانم که خداوند سراسر رحمت است, خودش گفته بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا, خودش گفته.  پس اگر هنوز مرا اجابت نکرده ایراد از من است, حتما حق بندگی را ادا نکرده ام که اجابتم ننموده. ...
18 دی 1392

شب یلدا

  دیشب شب یلدا بود اینم میز دونفره ی ما کلی واسه چیدن این میز زحمت کشیدم باباجونت هم هرچی خواستم برام تهیه کرد. کناراین میز یه جشن دونفره گرفتیم به امید اینکه یلدای 93 یه فرشته کوچولو هم کنارمیزمون باشه  امروز هم نوبت سونو داریم که به امید خدا اگه همه چیز اکی بود نوبت ای یو ای رو مشخص کنیم برامون دعا کن مامان جونی
17 دی 1392

انتظار...

به روزهای آخر انتظار نزدیک شده ام, سه روز از انتظارم مانده و 4جزء از ختم قرآنم. نمیدانم جزء آخر را به شکرانه آمدنت تلاوت میکنم یا برای آرامش دل بی قرار و روح پریشانم این سه روز را به امید آمدنت لحظه شماری میکنم گلکم و اگر نیامدی باز هم ملالی نیست توکل بر خدا میکنم و  الا بذکرالله تطمئن القلوب میخوانم 
15 دی 1392

مادرانه

چقدر این روزها سریالهای مادرانه دیدم داستان سپیده و سایه و سهیلاو رعنا, داستان زری و عاطفه هرکدام باسرنوشتی متفاوت ولی یک هدف: مادر شدن سپیده زنی که تپیدن قلب جنینشو به تپیدن قلب خودش ترجیح داد و حاضرنشد قلب فرشتش از تپش بایسته و با اولین لحظه ی زمینی شدن فرزندش خود به آسمان پرواز کرد سایه زنی که در حسرت مادر شدن همه امیدشو از دست داده و بود و به پوچی رسیده بود سهیلا که هانیه رو به دنیا نیاورده بود ولی لحظه به لحظه برایش مادری کرده بود و رعنا زنی که  از لحظه های زیبای بارداری هانیه  لذت برده بود و به خاطر زندان رفتن اورا از دست داده بود و اینک در جستجوی دخترکی بود که 9ماه او رادر وجود پرورده بود زری که بارداری در...
13 دی 1392

تو که آخر گره رو وامیکنی

تو که اخر گـــــــــــــــره رو وا میکنی پس چرا امروز و فــــــــــردا میکنی؟ دوست اونه که دوستشو نگاه کنه اگه دردی میبینـــــــــــــــــه دوا کنه عاشقی دردیه درمـــــــــــــان نداره دل عاشــــــــــــق سروسامان نداره انقدر عاشقارو می ســـــــــــــوزونه تا یه شب کنار مــــــــــــــولا نشونه گوشه خرابمون خوش اومـــــــــــدی مثل بابات به یتیـــــــــــــــما سر زدی ...
12 دی 1392