خط دوم پررنگ

من و خدا و آرامش

1393/3/10 20:34
نویسنده : مادر منتظر
825 بازدید
اشتراک گذاری

یک ماه دیگر, یک سیکل دیگر, یک دعوت دیگر بدون اجابت تو گذشت و دوباره من هستم و من با آغوشی خالی و دلی بیقرار پر از حسرت مادری 

خسته اند مادر جان ,تن و جانم خسته اند, دلم به دنبال آرامش میگردد, چشمانم را میبندم و دوباره اشک را مهمان چشمان بیقرارم میکنم تا ببارند بر زخم های کهنه ی این دل بیقرار, ببارند بر حسرتهای دل, بر آرزوهای این دل 

چشمانم میبارند و میبارند و بعد دوباره تصمیم تازه میگیرم, چقدر این روزها من تصمیم تازه میگیرم هرروز فکرهای جدید نقشه های جدید تصمیم های جدید 

شب که میشود در تاریکی مطلق با همسری پچ پچ میکنیم قبل از بیرون پریدن حرف از دهان من او حرف میزند 

او میگوید همان را که من میخواستم بگویم, میگوید یکی دوماه استراحت کن, میگوید فراموش کن دارو و دکتر را و من استقبال میکنم از پیشنهادش میگویم من هم میخواستم همین را بگویم و دوباره اشک میهمان چشمانم میشود و او تسلی میدهد دل بیقرارم را.

نازنین مادر میدانم که از آن بالا, پیش خدا نشسته ای و از تمام بیقراریهایم خبر داری, میدانم که شاهد تمام دردهایم هستی 

خسته ام نازنین مادر, از تمام جاده های منتهی شده به مطب شلوغ دکترهای ن ا ب ا ر و ر ی خسته ام 

از تمام قرص ها و امپولهایی که چنبره میزنند بر تن رنجور و روح آشفته ام خسته ام , از تمام انتظارهای بی وصال ماهانه خسته ام,

دلم آرامش میخواهد نازنین مادر, آرامشی از جنس خود خدا 

دلم میخواهد در پناه خود خدا آرام بگیرم, لب وا کنم و برایش بگویم از دردهایم, از انتظارم, از آرزوهایم, از خستگیهایم, بگویم و بگویم و بگویم و او بشنود, بشنود و بگوید که حواسش به من هست, اشکهایم را پاک کند و بگوید : نترس من هوایت را دارم , بگوید تو بندگی کن ,بندگی کن و یقین داشته باش یک روز مصلحت من با آرزوی تو یکی میشود ,

برایم دعا کن جان مادر, دعا کن بیاموزم راه بندگی را , دعا کن برای دلم, دعا کن آنقدر بزرگ شود که آماده شود برای مادری و مادری کردن , دعا کن وقت مادریم نزدیک باشد خیلی نزدیک 

پسندها (1)

نظرات (6)

فاطمه
11 خرداد 93 9:42
خدا هست و می شنود ... نزدیکتر از رگ گردن است و از خودمان به ما مهربانتر است ... اجر صبوریت را به زودی می دهد.. به امید لمس معجزه هامان ... بوس به امید سبز شدن دامن همه مادران منتظر
مریم- دلشکسته امیدوار
11 خرداد 93 14:22
سلام دوست خوبم من تمام حس های تو رو درک میکنم چون خودم تمام دردهای تو رو تجربه کرده ام. اما یادت باشه عشقی داری که خیلی ها ندارن و حاضر بودن عشق داشته باشن ولی خیلی چیزا رو نداشته باشن. مطمئناً خدا به پاس این عشق ثمره عشق رو هم بهتون میده من مطمئنم. ممنون مریم جونم همهی زندگی من این عشقه مریمی دلم میخواد پدرشدنشو ببینم
هستی شاد
13 خرداد 93 14:43
سلام عزیزدلم نمی دونم چطور تسلی دلت باشم منکه خودم زخم خورده ی این دردم فقط می توانم دراین روزهای مبارک برای دل صبورت دعا کنم هستی جانم
هستی شاد
15 خرداد 93 20:01
سلام خانومی خوبی ؟ممنون اومدی پیشم وقتی پیامی ازت می بینم یه دنیا خوشحال میشم انتظار مادری اگه تا حالا واسم پایان خوشی نداشته حداقل خوبیش اینه که دوستان خوبی پیدا کردم دوستانی چون شما عزیزم
هستی شاد
22 خرداد 93 0:10
گر قسمتم شود که تماشا کنم تو را ای نور دیده!جان ودل اهدا کنم تو را این دیده نیست قابل دیدار روی تو چشمی دگر بده که تماشا کنم تو را تو در میان جمعی ومن در تفکرم کاندر کجا برآیم وپیدا کنم تورا هر صبح جمعه ندبه کنان در دعای صبح ازکردگار خویش تمنا کنم تو را یابن الحسن!اگرچه نهانی از چشم من در عالم خیال،هویدا کنم تو را عیدت مبارک
منتظر...
24 خرداد 93 12:25
گاهی وقتا اصرار داریم واسه رسیدن به چیزی یا داشتننش.. ولی حواسمون نیست به حکمت و مصلحت خدا، به دلت صبوری رو یاد بده . اگه مصلحت باشه حتما بهش می رسی. همه چی و بسپار دست خدا و بعدش می بینی که بهتر از هر دکتر و دارو و درمونی ، دردت رو دوا می کنه( البته اگه به صلاحت باشه)... یجوری بهش توکل کن که اگه خدای نکرده زبونم لال به خواسته دلت نرسیدی کفر نگی.. کفر گفتن فقط به زبون آوردن یک سری کلمات نیست. همین که از خدا نا امید شی و بگی بازم نشد و چرا بهم ندادی و غیره اینا همه کفره.. فقط دعا کن و از خدا بخواه، با دعا حتی قضا و قدر حتمی هم تغییر می کنه.. دعا کن که بتونم صبور باشم و راضی به رضای خدا دوست خوبم