درد دل با فرشته
به کجا خیره شده ای؟ به چه فکر میکنی فرشته ی کوچولوی مادر؟ هنوز بین موندن و رفتن مرددی؟ آره مادر؟ هنوز از بهشت زیبای خدا دل نکنده ای؟ هنوز بهشت را به آغوش مادر ترجیح میدهی؟
نکند از شیطنت خسته شده ای, نکند کسی فرشته ی کوچک مرا اذیت کرده باشد, نکند تنهایی مادرجان, نکند غصه بخوری؟؟؟ نکند....
نازنینم میدانم که میدانی این ماه برای آمدنت تلاشی نکردم, میدانم که میدانی این ماه نه دکتری بود نه قرصی نه آمپولی و نه سونوی امیدوارکننده و آخر هیچ...
میدانم که از آن بالا دستها را به زیر چانه زده ای و مرا به نظاره نشسته ای, فرشته ی من نکند فکر کنی قید تورا زده ام, نکند فکر کنی برای داشتنت دست از تلاش کشیده ام, نکند تنهایی ات, گوشه نشینی ات, غصه ات این باشد که مادرت قید تورا زده؟؟؟ نه نازنین مادر مگر میشود قیدتورا زد؟ مگر میشود؟
میدانم که میدانی شبهایم به خواب آمدنت صبح میشود و روزهایم با رویای زیبای داشتنت. میدانم که میدانی, پس چرا نمی آیی نازنین مادر؟ چرا چشمانم را روشن نمیکنی؟ چرا دلم را باحضور نازنینت شاد نمیکنی؟
کجایی مادرجان؟ کجایی؟ هنوز آخر صف ایستاده ای؟ هنوز قصدجلو آمدن نداری؟ شیطنت هایت تمام نشده؟ هنوز دلت بازی میخواهد؟ دلت نمیخواهد یکبار اول صف بودن را تجربه کنی؟ اول صف بودن هم لذتی دارد نازنینم, نمیخواهی دوستان اول صفی ات را نگاه کنی؟ ببین... آنها هم خوشحالند,شادند, ببین دوستانت برای زمینی شدن بی تابند پس چرا تو هنوز ته ته صف ایستاده ای؟؟؟؟ قصد جلو آمدن نداری مادر؟نکند نگرانی؟ نکند از زمین و زمینی شدن میترسی؟ نترس جانم نترس مادر به قربانت, من برایت امن ترین جای دنیا را مهیا کرده ام, آغوشم را برای امنیتت, آرامشت, آسایشت مهیا کرده ام بیا نازنینم بیا تو اینجا تنها نیستی بیا نگران نباش.
باشه مامان جون؟ میشه حرفمو باور کنی؟ میشه به من اعتماد کنی؟ میشه شیطنتو تموم کنی؟ بقیه شیطنت و بازیگوشیتو بذار واسه بعد از زمینی شدن, میشه بری پیش خدای مهربون بگی خداجونم, نوبت من نشد؟ بگی خداجون من از آخل صف موندن خسته شدم میخوام بیام اول اول صف بایستم, بگی خداجونم من میخوام بلم, آخه مامانم منتظله, من که نیستم اون داله گصه میخوله
من منتظرم فرشته نازنینم, تا هروقت که تو بخوای من منتظرم, منتظرم که بری پیش خدا و بگی من آماده ام بگی من مامانمو میخوام
منتظرم نازنین مادر............