خط دوم پررنگ

خداجون دلم...

به همراه خواهرهمسری که 4ماهه باردار است روی صندلی مطب شلوغ دکتر نشسته ایم و خودمان را با عکس بچه ها و نوشته های روی دیوارها سرگرم کرده ایم که صدای درمانده زنی توجهمان رابه خود جلب میکند. زنی که دیر آمده و التماس میکند امروز دکتررا ببیند چون از راه دوری آمده است با دختری کمتر از دوسال در بغل و شکمی برآمده که نشانیست از باردای مجدد. بعد از کلی اصرارو خواهش و التماس منشی قبول میکند که آخروقت دکتر اندک زمانی هم به او اختصاص دهد. مکالمات بین خانوم باردار و منشی برایم جالب بود, نه سنش را دقیق میدانست و نه میدانست چندماهه باردار است فقط اسمش را میدانست و اینکه 4بچه قدو نیم قد دارد. ازیه جای دور اومده بود,خیلی دور جایی که حتی مرکز بهداشت هم ...
7 دی 1392

به حلقه های ضریحت دلم گره خورده

  سلام آقا سلام آقای خوبم دیشب دوباره خواب حرمو دیدم, دوباره و دوباره و دوباره چقدر دلم برای گنبد طلای قشنگت تنگه  دلم برای ثانیه ثانیه هایی که اونجا بودم تنگه  حتی حکمت این خواب های همیشگی رو هم نمیدونم حکمت این خوابها چیست؟ چیست؟ یا امام رضا دستم بگیر که از همه عالم بریده ام  ...
7 دی 1392

2هفته انتظار

سلام عشق مامان  دیروز ساعت 12.5رفتیم بیمارستان و کارهای مقدماتی ای یو ای روانجام دادیم تاساعت 2 که خانوم دکتر اومدن و رفتیم داخل اتاق تزریق 7تا خانوم بودیم درحسرت مادر شدن,دست هرکی یه دعابود و پچ پچ دعاهاشون به گوش میرسید فک کنم ساعت حدودای 3بود که خانوم دکتر تشریف اوردن داخل اتاق و یکی یکی اسمارو میخوندن و چندبار میپرسیدن تا مطمئن بشن که دارن کارشونو درست و انجام میدن و خدای نکرده جای باباها باهم عوض نشه  خلاصه اینکه تخت سوم من بودم و بعد از تحمل یه درد کوچولو تزریق انجام شد و نیم ساعت اونجا استراحت کردیم و بعد خانوم پرستار گفتن برید به امید خدا  و حالا باید 2هفته انتظار بکشیم تا ببینیم تقدیر برامون چی مقدر کرده&nb...
4 دی 1392

لباس متبرک

عزیزدلم این لباسارو 29 مهرماه برات خریدم به این نیت که تا روز اربعین هروز زیارت عاشورا بخونم و لباسای قشنگتو متبرک کنم به زیارت عاشورا و این لباس متبرک اولین لباسی باشه که تنت میکنم گلکم این لباسا امروز خیلی باارزشن, چون بیشتر از 60بار روشون زیارت عاشوراخونده شده ومهمتراینکه از اول محرم تا اربعین حسینی هرروز و هروز متبرک شدن به نام زیبای حسین و السلام علیک یا اباعبدلله الحسین (ع) لباسای قشنگت مبارکت باشه گل مامان   ...
2 دی 1392

آخرین کلومید

امروز آخرین قرص کلومیفن و با یه لیوان آب خیلی خنک میبلعم و از فردا خودمو میسپارم به آمپولهای گونال. خدایا پناهم باش   ...
27 آذر 1392

تخم مرغ خانواده

  این تخم مرغارو دوست باباجون که مرغداری داره واسش آورده گفته حداقل دو زرده ان اولی رو شکستم دوقلو بود تا ببینیم بقیه چند قلوان؟ اینقده اینا بزرگن که من اسمشونو گذاشتم تخم مرغ خانواده  ...
26 آذر 1392

یه سلام پراز توکل و امید

امروز با یه دنیا توکل و امید به خدای مهربون این وبلاگو ساختم که دیگه کم کم با وب ناامید قبلی خدافظی کنم و پرانرژی راه درمان و ادامه بدم  قراره این ماه آی یو آی بشم و منتظر شمافرشته کوچولو بمونم از دیروز ختم قرآن و شروع کردم و با خدای مهربونم عهد بستم که دیگه بیتابی نکنم و بابت نیومدن شما ناشکری نکنم و ..... ازخدای مهربون خواستم که اگه مادرشدن قسمتم نیست یا به صلاحم نیست سعه ی صدرم و زیاد کنه و بهم قدرت بده تادرمقابل ناملایمتی روزگار و اطرافیان خم به ابرو نیارم من باوجود داشتن یه همسرهمربون خوشبخت ترین زن دنیام, اگه یه فرشته کوچولو به خانوادمون اضافه شه خوشبختیم به بی نهایت میرسه و اگه خدای نکرده قسمت نباشه بازم ما خوشبخت خوشبختی...
25 آذر 1392