2هفته انتظار
سلام عشق مامان
دیروز ساعت 12.5رفتیم بیمارستان و کارهای مقدماتی ای یو ای روانجام دادیم تاساعت 2 که خانوم دکتر اومدن و رفتیم داخل اتاق تزریق
7تا خانوم بودیم درحسرت مادر شدن,دست هرکی یه دعابود و پچ پچ دعاهاشون به گوش میرسید
فک کنم ساعت حدودای 3بود که خانوم دکتر تشریف اوردن داخل اتاق و یکی یکی اسمارو میخوندن و چندبار میپرسیدن تا مطمئن بشن که دارن کارشونو درست و انجام میدن و خدای نکرده جای باباها باهم عوض نشه
خلاصه اینکه تخت سوم من بودم و بعد از تحمل یه درد کوچولو تزریق انجام شد و نیم ساعت اونجا استراحت کردیم و بعد خانوم پرستار گفتن برید به امید خدا
و حالا باید 2هفته انتظار بکشیم تا ببینیم تقدیر برامون چی مقدر کرده
توکل بر خــــــــــــــــــــــــــــدا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی