خط دوم پررنگ

خداجون دلم...

1392/10/7 18:13
نویسنده : مادر منتظر
290 بازدید
اشتراک گذاری

به همراه خواهرهمسری که 4ماهه باردار است روی صندلی مطب شلوغ دکتر نشسته ایم و خودمان را با عکس بچه ها و نوشته های روی دیوارها سرگرم کرده ایم که صدای درمانده زنی توجهمان رابه خود جلب میکند.

زنی که دیر آمده و التماس میکند امروز دکتررا ببیند چون از راه دوری آمده است با دختری کمتر از دوسال در بغل و شکمی برآمده که نشانیست از باردای مجدد. بعد از کلی اصرارو خواهش و التماس منشی قبول میکند که آخروقت دکتر اندک زمانی هم به او اختصاص دهد.

مکالمات بین خانوم باردار و منشی برایم جالب بود, نه سنش را دقیق میدانست و نه میدانست چندماهه باردار است فقط اسمش را میدانست و اینکه 4بچه قدو نیم قد دارد. ازیه جای دور اومده بود,خیلی دور جایی که حتی مرکز بهداشت هم نداشت و خانوم باردار قصه ما بعد از کلی کلنجار رفتن با خود فقط تونست به یاد بیاره که آخرین بار که پری خانوم تشریف آورده بود یک ماه و ده روز از بهار گذشته بود.

یک ماه و ده روز از بهار گذشته بود که برای چهارمین بار مادر شده بود و امروز برای اولین ویزیت اومده بود.

یعنی وقتی اومده بود که فقط چند روز تا تولد بچه باقی مونده بود. دارم فکر میکنم که اگه من,تو, یاهرکدوم از من و ماها به جای او بودیم الان چه حسی داشتیم؟ مطمئنم که سیسمونی رو خریده بودیم اتاق رنگارنگ نی نی رو چیده بودیم و شمارش معکوس رو برای لحظه ی زیبای تولد فرزندمون آغاز کرده بودیم.

زنی که خیلی پیرتر از سنش نشون میداد, نمیدونست چندساله است ولی من میدونم خیلی سخت گیرانه که حساب کنیم بیشتر از 30 نبود

30سال با 4بچه و من درمرز سی سالگی حسرت دیدن خط دوم بی بی چک به دلم مونده که موندهناراحت

دیگه نمیدونم چی بگم فقط باید درمقابل خواست و اراده خدا سرتعظیم فرود بیارم و بگم:

خدایــــــــــــــــــــــــــــــــــــا بزرگی و عظمتت رو شکر 

پسندها (1)

نظرات (2)

معصومه
13 دی 92 17:28
انشالله به حق لحظه های اضطراببم و نگرانیم شادی و خوشحالیم این خط دوم بی بی چک پررنگتر از پررنگ نصیبت بشه انشالله با دعای شما دوستان مهربون
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
7 بهمن 92 6:56
نميخواستم نظر بزارم و ميخواستم فقط خواننده ي خاموش باشم اما با خوندن اين پست نتونستم..... من خيلي هارو ديدم كه بچه هاشون رو فروختن در حالي كه زني در حسرت يك بار شنيدن تپش قلب جگر گوششه... به راحتي از ضربان قلب كه هيچ از خود ............ نيز گذشته اند.... اميدوارم نور اميد به دلت راه پيدا كنه و مادر بشي عزيز دلم خوشحالم که نظر دادی عزیزم, شاید اینا امتحانه که وقتی فرشته من اومد بیشتر قدرشو بدونم,ممنون بابت دعای قشنگت عزیزم